نویسنده: محمد علی چنارانی

اسلام به گونه‌‏ای اساسی و ریشه‏ای تمام نیازهای جامعه و پیروان خود را بررسی کرده و راه‏حلهایی را ارائه داده که ضامن و در بردارنده‏ی گسترش عدالت و مساوات است.
بعضی از این قوانین عبارتند از: زکات، خمس، صدقه و وقف که به مدد آنها مشکلات اقتصادی جامعه بر طرف می‏شود و طبقه‏ی سرمایه دار همردیف گروه محروم و مستضعف می‏شود. ولی با گسترش جامعه اسلام از نظر جمعیت و محدوده‏ی جغرافیایی نیازهای بشر نسبت به گذشته تفاوت بسیاری یافت. بدین جهت نیاز به منابع اقتصادی ضرورت بیشتری یافت.
از این رو وقف در میان مسلمانان دارای ارزش والایی است. چرا که در پیشبرد شئون زندگی و استحکام پایه‏های گوناگون اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، و بهداشتی جامعه اسلامی نقش موثر و به سزایی داشته است.اسلام به پیروان خود دستور داده تا با اجرای دستورات قرآن و شارع مقدس برای محرومیت زدایی از جامعه‏ی اسلامی اقدام کنند.
یکی از روشهای نیکو و سنتهای حسنه «وقف» است. وقف از دیر باز به شکلهای گوناگونی در تاریخ بشر وجود داشته است و اسلام آن را در مسیری روشن، منطقی، هدفدار، مترقی و دقیق نهاده است. گرچه متأسفانه درباره‏ی آثار معنوی، اقتصادی و اجتماعی وقف کمتر تحقیق شده، از سوی دیگر نگارنده خود را در مقامی نمی‏بیند که در تمام این ابعاد مطالبی بنگارد، بنابراین و به مصداق آیه‏ی «لا یکلف الله نفسا الا وسعها» و با استمداد از درگاه خداوند به اندازه‏ی توانایی خویش فقط درباره‏ی «وقف در سیره‏ی پیامبر (ص) و امامان شیعه» می‏پردازیم. به امید این که در آغاز باعث دلگرمی و نمونه‏ای برای راهبردهای علمی در جامعه‏ی اسلامی و مسلمانان باشد و مردم نیز درباره‏ی وقف همان شیوه‏ای رادر پیش گیرند که راهبران راستین آنان پیموده‏اند.
درباره‏ی وقف و ارزش و ویژگی‏های آن روایات متعددی نقل شده که چند نمونه رابیان می‏کنیم. در حدیث مشهوری از رسول خدا (ص) نقل شده که فرموده‏اند:
«اذا مات ابن آدم انقطع عمله، الا فی ثلاث، صدقة جاریة، او علم ینتفع به، او ولد صالح یدعو له» (1)
یعنی: هر گاه فرزند آدم بمیرد عمل او قطع می‏شود مگر از سه چیز: صدقه‏ی جاریه (وقف به عنوان نمونه‏ای از صدقه جاریه) علمی که از آن سود برده شود. یا فرزند صالحی که برای او دعا کند.

«ان مما یلحق المؤمن من عمله و حسناته بعد موته علما نشره و ولدا صالحا ترکه، و مصحفا ورثه او مسجدا بناه. او بیتا لابن السبیل بناه او نهرا اجراه، او صدقة اخرجها من ماله فی صحته و حیاته و تلحقه من بعد موته (2)
یعنی: چند جیز است که بعد از مرگ مومن پاداش آنها به او می‏رسد، علمی که از خود به یادگار گذاشته باشد، فرزند صالحی که جانشین خوبی برای او باشد، قرآنی که به ارث گذاشته باشد، مسجدی که ساخته، منزلی که برای مسافران در راه مانده بنا کرده، نهری که آن را جاری ساخته است و صدقه‏ای که در حال حیات و زندگی خود انجام داده باشد.

کسی که در کنار جاده‏ای برای عابران منزلی بسازد، خداوند در روز قیامت او را بر مرکبی که از گوهر تزیین شده سوار می‏کند و نور صورت او بر تمام نورها برتری می‏یابد تا آنجا که برابر نور حضرت ابراهیم قرار می‏گیرد و مردم می‏پرسند، آیا این فرشته‏ای از فرشتگان است. هرگز مانند او را ندیده‏ایم و با شفاعت وی هزار هزار انسان به بهشت می‏روند (3)

هیچ پاداشی انسان را پس از مرگ تعقیب نمی‏کند مگر در سه خصلت: صدقه‏ای که در زمان حیات بدهد که این صدقه پس از مرگش تا روز قیامت به عنوان صدقه‏ی موقوفه‏ی غیر قابل ارث جریان خواهد داشت. یا سنتی نیکو که آن را بنیان نهد که خود بدان عمل کرده و دیگران نیز پس از او بدان عمل کنند یا فرزندی که برای او طلب مغفرت کند (4) و بدین مضمون از امام صادق (ع) روایات متعددی نقل شده که نقل همه‏ی آنها باعث طولانی شدن بحث می‏شود، بدین جهت شما را به مصادر آن ارجاع می‏دهیم (5)

در قرآن آیه‏ای که بر وقف و احکام آن صراحت داشته باشد، وجود ندارد. ولی دانشمندان اسلامی از کلیت برخی مفاهیم اخلاقی که در قرآن ذکر شده است، چنین دریافته‏اند که موقف مورد تایید قرآن کریم است. چرا که اعمال خیر و صالح همواره در آیات این کتاب شریف و مقدس ستوده شده و به طور عموم هر آنچه که بر انجام کارهای نیکو و تشویق بدان دلالت داشته باشد، بر وقف نیز دلالت می‏کند. به تعبیر دیگر می‏توان گفت که روح وقف مورد تایید قرآن کریم گرفته است. به عنوان تبرک چند آیه را نقل می‏کنیم.
1 - «و الباقیات الصالحات خیر عند ربک ثوابا و خیر املا (6)
یعنی کارهای شایسته‏ی ماندنی نزد پروردگارت از نظر پاداش، بهتر و امید آن بیشتر است.
2 - «لن تنالوا البر حتی تنفقوا مما تحبون (7)»
یعنی؛ هرگز به مقام نیکوکاران و خاصان خدا نخواهید رسید، مگر آنکه از آنچه دوست دارید در راه خدا انفاق کنید.
3 - «و ما تقدموا من خیر تجدوه عندالله هو خیرا و اعظم اجرا )8(»
یعنی؛ هر عمل نیک برای آخرت خود پیش فرستید پاداش آن را نزد خداوند بیابید و آن اجر و ثواب آخرت (بهشت ابدی) بسی بهتر و بزرگتر و بیشتر است.
4 - «و الباقیات الصالحات خیر عند ربک ثوابا و خیر مردا (9)»
یعنی؛ و کارهای صالحی که اجرش نعمت ابدی است، نزد پروردگار تو (از مال و جاه فانی دنیا) هم ازجهت ثواب الهی و هم از جهت حسن عاقبت اخروی بهتر است.
5 - «لیس البر ان تولوا وجوهکم قبل المشرق و المغرب و لکن البر من آمن بالله و الیوم الاخر و الملائکة
و الکتاب و النبیین و اتی المال علی حبه ذوی القربی و الیتامی و المساکین و ابن السبیل و السائلین و فی الرقاب (10)» یعنی، نیکوکاری بدان نیست که روی به جانب مشرق و مغرب کنید چرا که این بی اثر است (در جواب یهود و نصارا) لکن نیکوکار کسی است که به خدا و روز قیامت و فرشتگان و کتاب آسمانی و پیامبران ایمان آورد و اموال خود را در راه دوستی خدا بر خویشان و یتیمان و فقیران و در راه ماندگان و مستمندان بدهد و در آزاد ساختن بندگان صرف کند...

شیوه‏ی رفتار رسول خدا (ص) یکی از منابع مهم در احکام دینی و معارف اسلامی به شمار می‏رود که از آن به «سنت» تعبیر می‏شود. سنت به قول، فعل و تقریر (سکوت مقتضی) گفته می‏شود که از رسول گرامی اسلام یا امامان شیعه صادر شده باشد. اما اهل سنت کارهایی را که صحابه انجام داده‏اند نیز سنت می‏شمارند (11)
همان گونه که در سخنان رسول خدا (ص) درباره‏ی تشویق به وقف روایات متعددی نقل شده، از آنجا که از نظر عملی نیز پیامبر (ص) در این کار نیکو، معلم بشریت بوده‏اند خود نیز بدین کار نیکو دست زده‏اند که چند نمونه‏ی آن را یادآور می‏شویم.
مردی از یهودیان به نام مخیریق که در جنگ احد مسلمان شده بود، همراه سپاه اسلام در جنگ با مشرکان شرکت داشت. هنگامی که به سوی احد حرکت کرد، گفت: اگر من کشته شدم، هفت قطعه از باغهای من از آن رسول خدا (ص) باشد. آن باغها عبارت بودند از: عواف، دلال، برقه، مبیت، حسنی، صافیه و حائط ام ابراهیم. مخیریق در این جنگ کشته شد و آن باغها از همان تاریخ، یعنی سال سوم هجری به ملک پیامبر (ص) درآمد و آن حضرت تصرف نمود.
تا سال هفتم هجری کارگران رسول خدا (ص) آن باغها را اداره می‏کردند تا این که در همان سال آن باغها را وقف کردند اما این وقف خاص بود، یعنی، بر اولاد و بر بنی هاشم وقف شد. پس از رحلت پیامبر (ص) خلیفه‏ی اول این باغها را گرفت ولی خلیفه‏ی دوم آن را به علی (ع) باز گردانید که در تاریخ مفصلا نقل شده است (12)
در مدارک مصادر تاریخی زمینهای دیگری به نام صدقات رسول خدا (ص) ذکر شده است، از آن جمله: رسول خدا (ص) زمینی را وقف کرد و آن را برای ابن السبیل صدقه قرار داد. (13)
در «قبا» نخلستانی بوده به نام «بویره» که از زمینهای یهودیان بنی النضیر محسوب می‏شده است، این نخلستان از صدقات پیامبر است که وقف بر فقیران و بینوایان بوده است. (14)
هم چنین نقل شده که پیامبر (ص) در خیبر موقوفه‏هایی داشته است که از عوائد و منافع آنها به مهمانان خود انفاق می‏کرده است(15).
بخاری صاحب یکی از صحاح سته گوید: نوشته یا نوشته‏هایی در دست علی (ع) بوده که وقفهای پیامبر (ص) در آن نوشته شده بود، یا آن نوشته‏ها وقفنامه یا موقوفه‏های رسول خدا (ص) بوده است (16) گرچه وی توضیح نداده است که موقوفه‏های نوشته شده همان هفت باغ مذکور مخیریق بوده یا موقوفه‏های دیگری بوده است، لیکن دلالت بر این امر دارد که رسول خدا (ص) دارای موقوفات فراوانی بوده است.
موقوفات دیگری نیز برای رسول خدا (ص) نام برده‏اند که «مهزور» از آن جمله است (که نام محلی در بازار
مدینه بوده) آنجا وقف مسلمانان بوده و سهم رسول خدا (ص) از اموالی بوده است که پس از فتح بنی النضیر به دست آن حضرت رسیده است (17).
اینها نمونه‏هایی از موقوفاتی بود که رسول خدا (ص) در زمان زندگانی خویش وقف کرده است. که بیان تمامی این موارد از توان این نوشتار خارج است.

امامان شیعه که پس از رسول گرامی اسلام (ص) پرچم دار این شیوه‏ی حسنه‏اند. در این عرصه خوش درخشیده‏اند که در پیشاپیش آن علی (ع) قرار دارد. پس از جستارمان در این باره بدین واقعیت دست یافتیم که علی (ع) بیشترین موقوفات را داشته است که برخی را یادآور می‏شویم.
علی (ع) در یکی از وقفنامه‏هایش انگیزه خود را چنین بیان می‏کند:
«ابتغاء وجه الله لیولجنی الله به الجنة و یصرفنی عن النار و یصرف النار عن وجهی یوم تبیض وجوه و تسود وجوه»(18).
یعنی؛ برای رضات خداوند [وقف کردم] تا به سبب آن مرا داخل بهشت برین فرماید و از آتش دورم دارد و آتش را از صورتم دور فرماید، در روزی که صورتهایی سفید و صورتهایی سیاه‏اند.
درباره‏ی صدقات و موقوفات علی (ع) تاریخ نگاران مطالب زیادی را یاد آور شده‏اند که انسان را به شگفتی وا می‏دارد از آن جمله این که:
علی (ع) فرمود: اگر صدقه‏ی (موقوفات) من امروز میان بنی هاشم تقسیم شود همگی را کفایت می‏کند. این مطلب در حالی است که خود آن حضرت فرمود: خود را با پیامبر (ص) دیدم که از گرسنگی سنگ بر شکم خویش می‏بستم در حالی که اکنون صدقات مال من سالیانه به چهل هزار دینار می‏رسد. یا در عبارت دیگر فرمود: صدقه‏ی من امروز به چهل هزار می‏رسد یا فرمود: صدقات اموال من سالیانه برای فقیران بنی هاشم کفایت می‏کند (19).
ابن اثیر گوید: مراد از صدقه در اینجا زکات نیست بلکه مراد موقوفه‏هایی است که آن حضرت وقف کرده و صدقه جاریه قرار داده که حاصل درآمد آنها این مقدار (چهل هزار) می‏شده است.
علی (ع) چشمه‏هایی را در ینبع، سویقه و مدینه ایجاد کرد و زمینهای موات فراوانی را احیا کرد سپس آنها را از ملک خود خارج ساخته و صدقه برای مسلمانان قرار داد؛ به گونه‏ای که هنگام مرگ چیزی برای خویش باقی نگذاشته بود (20)
علی (ع) در محلی به نام «ینبع» صد چشمه حفر کرد که وقف بر حاجیان خانه‏ی خدا کرد. همچنین در راه مکه و کوفه چاههایی حفر کرد و مسجد فتح را در مدینه و مسجدی در برابر قبر حمزه و در میقات و بصره و کوفه آبادانیهای بسیاری به وجود آورد (21)
سمهودی می‏نویسد: پیامبر در «ذوالعشیرة» از زمینهای ینبع قطعه‏ای به علی (ع) داد. و عمر در زمان خلافت خود قطعه‏ای بر آن افزود. و افزون بر آن علی (ع) نیز قطعه‏ای را خرید و بر آن افزود. از این رو در اموال علی (ع) در آنجا چشمه‏های فراوانی بود. از آنجا که این زمینها موات بود، آن حضرت شخصا چاه حفر کرده و آن سرزمین را آباد کرد (22).
در برخی روایات آمده است که علی (ع) در ینبع بغیبغه‏ها را درست کرد و چشمه‏هایی به نام خیف اراک، خیف لیلی، و خیف بسطاس در آن قرار داشت. در جایی دیگر نقل می‏شود که: علی (ع) قطعه زمینی را از عبدالرحمن بن سعد انصاری به 300 , 000 درهم خرید و نخستین مزرعه‏ای که در آن درست کرد، بغیبغه بود و سپس آن را وقف بر ساکنان و ابن السبیل و نیازمندان کرد.
واقدی گوید: میوه‏های بغیبغه در زمان علی (ع) به 1000 وسق رسید که هر وسق پیمانی معادل شصت من است (23).
از جمله موقوفات علی (ع) می‏توان به سویقه (محلی که آل علی ساکن بودند و نزدیک مدینه بوده) و اموال خیبر و وادی القری اشاره کرد. همچنین اموال ابی‏نیزر، بغیبغه، ارینه، رعد، رزین، قصیبه، ترعه، حرة الرجلی، که احمر نامیده می‏شود از جمله موقوفات آن حضرت به شمار می‏رود.
هم چنین علی (ع) برخی از زمینهای خود را برای پس از مرگش وقف کرد و گروهی از غلامان خود را آزاد
ساخت و شرط کرد که در زمینهای وقفی به مدت پنج سال کار کنند. زمین و خانه‏ی خویش را در مصر با اموالی که در مدینه داشت، وقف اولاد کرد. به گونه‏ای که در پایان عمر هر چه املاک داشت وقف کرد (24).
این در حالی است که ابن ابی الحدید می‏نویسد: علی (ع) برای فرزندان خود ارثی باقی نگذاشت مگر چند نفر برده و غلام و کنیز و هفتصد درهم پول که برای خرید خانه‏ای ذخیره کرده بود (25).
آنچه در این قسمت یادآور شدیم، نمونه‏ای از مطالب فراوان و بی شماری است که تاریخ نگاران یاد کرده‏اند.

حضرات معصومین به اندازه‏ی توانایی مالی که داشتند و مصلحتی که تشخیص می‏دادند اموال خود را وقف می‏کردند که از آن جمله حضرت زهرا (ع) است که از پدر بزرگوار و همسر گرانقدرش پیروی کرد. ابو بصیر از امام صادق (ع) نقل می‏کند که فرمود: آیا وصیت نامه‏ی حضرت زهرا (س) درباره وقف را برایتان نخوانم؟! گفتم: چرا، آنگاه امام صادق (ع) بسته‏ای را در آورد که نوشته‏ای داخل آن قرار داشت در آن بدین گونه نوشته بود:
به نام خداوند بخشنده مهربان. این چیزی است که فاطمه دختر محمد (ص) در مورد باغهای هفتگانه (خیبر) وصیت کرده است. باغهای هفتگانه به نامهای؛ عواف، دلال برقه، مبیت، حسنی، صافیه، مال ام ابراهیم (باغی که ماریه‏ی قبطیه در آن سکونت داشت) این وصیت برای علی بن ابی طالب (ع) که پس از درگذشت او به فرزندش حسن (ع) و بعد از درگذشت او به فرزندش حسین (ع) و پس از او به اولاد بزرگ وی یکی پس از دیگری به فرزندانشان می‏رسد(26).
همان گونه که یادآور شدیم مخیریق یهودی که از بزرگان بنی نضیر به شمار می‏آمد در روز احد، سال سوم ه. ق به شهادت رسید و باغهای هفتگانه‏ی فوق را به پیامبر (ص) واگذار کرد و آن حضرت نیز این باغها را در سال هفتم ه. ق مخصوص حضرت زهرا (ع) قرار داد.
اگر چه هنگامی که رسول خدا (ص) مهمانی داشت یا هر که نیازمند بود از منافع آن استفاده می‏کرد. حضرت زهرا (ع) نیز برای هر یک از زنان رسول خدا (ص) دوازده اوقیه (هر اوقیه چهل درهم بود) وصیت کرد و به همین مقدار برای زنان بنی هاشم نیز وصیت کرد خلاصه این هفت باغ را وقف بنی هاشم و بنی عبد المطلب کرد و سرپرستی آنها را به علی (ع) واگذار کرد (27).
احمد بن محمد گوید: از امام کاظم (ع) درباره‏ی ارثی که از پیامبر (ص) به زهرا (ع) رسید که مقدار هفت باغ بوده پرسش کردم، امام پاسخ داد که آنها وقف بود. اگر چه پیامبر در هنگام نیاز و پذیرایی مهمان از آن بهره می‏برد. (دلیل بر وقف بودن) پس از در گذشت رسول خدا (ص) عباس عموی آن حضرت برای گرفتن ارث ادعا کرد، علی (ع) و دیگران شهادت دادند که آنچه از رسول خدا (ص) به دست فاطمه (ع) رسیده، وقف است و آنچه باقی بوده همان باغهای هفتگانه خیبر است(28).
این مطلب نیز در داستان گرفتن فدک از خلیفه اول و احتجاجات و گفتگوهای میان حضرت زهرا (س) و خطبه‏ی آن حضرت در مسجد رسول خدا (ص) در مدارک بی شماری از کتابهای شیعه و اهل سنت نقل شده که همگی گواهی می‏دهند آنچه را که پیامبر (ص) به فاطمه (س) وا گذار کرده همگی وقف بوده است (29).

دیگر امامان شیعه نیز اموال و باغهایی را در راه خدا و برای بر طرف ساختن نیاز بینوایان و نیازمندان و خویشاوندان خود وقف کردند که برخی از آنها را یادآور می‏شویم.
طبق نقل مشهور باغهایی که هم اکنون در محله نخاوله‏ی مدینه (محل شیعه نشین) به نام باغ صبا و باغ مرجان وجود دارد، از موقوفات امام حسن مجتبی (ع) یا بنا بر نقلی از موقوفات امام سجاد (ع) است (30).
شیخ بهایی از جدش روایت می‏کند که: امام حسین (ع) نیز زمینها و چیزهایی دیگری که ارث برده بود وقف کرد و حتی اطراف قبر مطهر خویش را از اهل نینوا و غاضریه به شصت هزار درهم خرید، و وقف آنان کرد بدین شرط که زائرانش را به سوی قبرش راهنمایی کنند و آنان را به مدت سه روز به عنوان میهمان پذیرایی کنند (31)
یکی دیگر از موقوفات امام حسین (ع) خانه‏ای است که آن حضرت وقف کرد و امام حسن (ع) فرمود: باید خانه را تخلیه کنی(32).
امام صادق (ع) نیز موقوفاتی داشته است زیرا شیخ صدوق روایتی را نقل می‏کند که آن حضرت وصیت کرده تا مجلس عزاداری بر پا کنند و اموالی را نیز بدین جهت وقف کردند (33)و هم چنین در روایت دیگری نقل شده که آن حضرت موقوفه‏هایی داشته است. گر چه جزئیات آن را یادآور نشده‏اند.(34)
از امام موسی بن جعفر (ع) نیز وقفنامه‏ای نقل شده است که در آن چنین نوشته‏اند:
این است آنچه را که موسی بن جعفر وقف کرد. همه زمین خود را که در فلان مکان قرار دارد و حدود (چهار گانه) زمین از شرق، غرب و شمال چنین است (حدود آن رابیان کرده است.)
به طور کلی درختان خرما، زمین، قنات، آب، آسیاب، حریم، حقوق، حق آب زمین، پستی، بلندی، عرض، طول، میدان جلو باغ، نهرهای کوچک و بزرگ، مرغزارهای آباد (عامر) و خراب همه را وقف کرده است. متولی وقف درآمد آن را (پس از کسر مخارج مزرعه و سی عدد درخت خرما برای فقیران آبادی) میان فرزندان موسی بن جعفر تقسیم کرده، برای هر مرد دو برابر سهم زنان در نظر گیرد و اگر دختری از فرزندان موسی بن جعفر ازدواج کرد سهمی از این صدقات ندارد (35).
از موقوفه‏های دیگر امامان شیعه تا آنجا که ما بررسی و تحقیق کردیم مطلبی را یادآور نشده‏اند.از این روی به همین اندازه در این رابطه بسنده می‏کنیم.

پی نوشت:

1- وسائل الشیعة، 292 / 13. عوالی اللئالی، 283 / 3،ج 17. مسند ابن حنبل، 372 / 2، ش 8627. بحار الانوار، 22 / 2. سنن ترمذی، 1376.
2- نهج الفصاحة، ص 183 ح 906.
3- وسائل، 562 / 11 ح 1.
4- خصال. 99 / 1.
5- امالی شیخ مفید، ص 102. امالی شیخ طوسی، 242 / 1. خصال 229 / 1. الاحتجاج 299 / 2؛ به نقل از بحار الانوار، 181 / 103. وسائل الشیعه، 292 / 13. فروع کافی، 250 / 2. من لا یحضره الفقیه 59 / 1 و 292 / 2.
6- سوره‏ی کهف، آیه 46.
7- سوره‏ی آل عمران، آیه 92.
8- سوره مزمل، آیه 20.
9- سوره مزمل، آیه 20.
10- سوره‏ی بقره آیه 177.
11- مقدمه‏ای بر فرهنگ وقف، ابوسعید احمد بن سلیمان، ص 11.
12- وفاء الوفاء باخبار دار المصطفی، 988 / 3. سیره نبویه، ابن کثیر، 344 / 2. مغازی واقدی.
13- صحیح بخاری، 8 / 4.
14- مالیکت خصوصی زمین، علی احمدی میانجی، ص 61.
15- وفاء الوفاء 988 / 3. وسایل الشیعه، 311 / 13. بحار، 183 / 103. قرب الاسناد، ص 160.
16- صحیح بخاری، 102 / 4. مالکیت خصوصی زمین، ص 61.
17- مقدمه‏ی مرآة العقول، 27 / 1. مالیکت خصوصی زمین، ص 62.
18- وسائل الشیعه، 312 / 13. بحار الانوار، 184 / 103.
19- بحار، 40 / 41، فروع کافی، 54 / 7.
20- اسد الغابة، 24 / 4. بحار، 339 / 40، سنن بیهقی، 160 / 6. ذخائر العقبی ص 103. وفاء الوفاء، 393 / 2.
21- مناقب ابن شهر آشوب. 123 / 2. بحار، 32 / 41.
22- وفاء الوفاء، 1271 / 4. سنن بیهقی، 160 / 6، بحار 322 / 40.
23- لسان العرب، 378 / 10، معجم البلدان، 469 / 10، وفاء الوفاء، 263 / 2.
24- وفاء الوفاء، 1239 / 4، مناقب ابن شهر آشوب، 132 / 2. دکتر العمال، 176 / 22. بحار الانوار، 32 / 41. وسایل الشیعه 312 / 13. کامل مبرد، 132 / 2. احکام الاوقاف بغدادی ص 9. ط قاهره، به نقل احقاق الحق، 592 / 8.
25- شرح نهج البلاغه، 146 / 3.
26- وسایل، 311 / 13 ح 1، تهذیب، 374 / 2. من لا یحضره الفقیه، 291 / 2. فروع کافی، 247 / 2. بخار، 235 / 43.
27- بحار، 185 / 103. وفاء الوفاء 988 / 3. السیرة النبویة ابن کثیر، 344 / 2.
28- بحار، 236 / 43. وسایل، 311 / 13. التهذیب، 374 / 2. فروع کافی، 247 / 2، قرب الاسناد، ص 160.
29- ناسخ التواریخ، 247 / 3. مالکیت خصوصی زمین، ص 57.
30- وقف در اسلام، ص 5.
31- مستدرک الوسائل، 61 / 14. به نقل از کشکول شیخ بهائی، 280 / 1.
32- مستدرک الوسائل، 511 / 2. دعائم الاسلام، 342:2 و 337.
33- من لا یحضره الفقیه، 182 / 4، ح 5578.
34- بحار الانوار، 281 / 48. عیون اخبار الرضا، 33 / 1. فروع کافی، 55 / 2.
35- وسائل الشیعه، 314 / 13. فروغ کافی، 248 / 2. من لا یحضره الفقیه، 293 / 2. التهذیب، 375 / 2.
منبع: میراث جاویدان



تصاویر زیبا و مرتبط با این مقاله