وقف در سیرهی پیامبر و امامان شیعه
اسلام به گونهای اساسی و ریشهای تمام نیازهای جامعه و پیروان خود را بررسی کرده و راهحلهایی را ارائه داده که ضامن و در بردارندهی گسترش عدالت و مساوات است.
بعضی از این قوانین عبارتند از: زکات، خمس، صدقه و وقف که به مدد آنها مشکلات اقتصادی جامعه بر طرف میشود و طبقهی سرمایه دار همردیف گروه محروم و مستضعف میشود. ولی با گسترش جامعه اسلام از نظر جمعیت و محدودهی جغرافیایی نیازهای بشر نسبت به گذشته تفاوت بسیاری یافت. بدین جهت نیاز به منابع اقتصادی ضرورت بیشتری یافت.
از این رو وقف در میان مسلمانان دارای ارزش والایی است. چرا که در پیشبرد شئون زندگی و استحکام پایههای گوناگون اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، و بهداشتی جامعه اسلامی نقش موثر و به سزایی داشته است.اسلام به پیروان خود دستور داده تا با اجرای دستورات قرآن و شارع مقدس برای محرومیت زدایی از جامعهی اسلامی اقدام کنند.
یکی از روشهای نیکو و سنتهای حسنه «وقف» است. وقف از دیر باز به شکلهای گوناگونی در تاریخ بشر وجود داشته است و اسلام آن را در مسیری روشن، منطقی، هدفدار، مترقی و دقیق نهاده است. گرچه متأسفانه دربارهی آثار معنوی، اقتصادی و اجتماعی وقف کمتر تحقیق شده، از سوی دیگر نگارنده خود را در مقامی نمیبیند که در تمام این ابعاد مطالبی بنگارد، بنابراین و به مصداق آیهی «لا یکلف الله نفسا الا وسعها» و با استمداد از درگاه خداوند به اندازهی توانایی خویش فقط دربارهی «وقف در سیرهی پیامبر (ص) و امامان شیعه» میپردازیم. به امید این که در آغاز باعث دلگرمی و نمونهای برای راهبردهای علمی در جامعهی اسلامی و مسلمانان باشد و مردم نیز دربارهی وقف همان شیوهای رادر پیش گیرند که راهبران راستین آنان پیمودهاند.
دربارهی وقف و ارزش و ویژگیهای آن روایات متعددی نقل شده که چند نمونه رابیان میکنیم. در حدیث مشهوری از رسول خدا (ص) نقل شده که فرمودهاند:
«اذا مات ابن آدم انقطع عمله، الا فی ثلاث، صدقة جاریة، او علم ینتفع به، او ولد صالح یدعو له» (1)
یعنی: هر گاه فرزند آدم بمیرد عمل او قطع میشود مگر از سه چیز: صدقهی جاریه (وقف به عنوان نمونهای از صدقه جاریه) علمی که از آن سود برده شود. یا فرزند صالحی که برای او دعا کند.
«ان مما یلحق المؤمن من عمله و حسناته بعد موته علما نشره و ولدا صالحا ترکه، و مصحفا ورثه او مسجدا بناه. او بیتا لابن السبیل بناه او نهرا اجراه، او صدقة اخرجها من ماله فی صحته و حیاته و تلحقه من بعد موته (2)
یعنی: چند جیز است که بعد از مرگ مومن پاداش آنها به او میرسد، علمی که از خود به یادگار گذاشته باشد، فرزند صالحی که جانشین خوبی برای او باشد، قرآنی که به ارث گذاشته باشد، مسجدی که ساخته، منزلی که برای مسافران در راه مانده بنا کرده، نهری که آن را جاری ساخته است و صدقهای که در حال حیات و زندگی خود انجام داده باشد.
کسی که در کنار جادهای برای عابران منزلی بسازد، خداوند در روز قیامت او را بر مرکبی که از گوهر تزیین شده سوار میکند و نور صورت او بر تمام نورها برتری مییابد تا آنجا که برابر نور حضرت ابراهیم قرار میگیرد و مردم میپرسند، آیا این فرشتهای از فرشتگان است. هرگز مانند او را ندیدهایم و با شفاعت وی هزار هزار انسان به بهشت میروند (3)
هیچ پاداشی انسان را پس از مرگ تعقیب نمیکند مگر در سه خصلت: صدقهای که در زمان حیات بدهد که این صدقه پس از مرگش تا روز قیامت به عنوان صدقهی موقوفهی غیر قابل ارث جریان خواهد داشت. یا سنتی نیکو که آن را بنیان نهد که خود بدان عمل کرده و دیگران نیز پس از او بدان عمل کنند یا فرزندی که برای او طلب مغفرت کند (4) و بدین مضمون از امام صادق (ع) روایات متعددی نقل شده که نقل همهی آنها باعث طولانی شدن بحث میشود، بدین جهت شما را به مصادر آن ارجاع میدهیم (5)
در قرآن آیهای که بر وقف و احکام آن صراحت داشته باشد، وجود ندارد. ولی دانشمندان اسلامی از کلیت برخی مفاهیم اخلاقی که در قرآن ذکر شده است، چنین دریافتهاند که موقف مورد تایید قرآن کریم است. چرا که اعمال خیر و صالح همواره در آیات این کتاب شریف و مقدس ستوده شده و به طور عموم هر آنچه که بر انجام کارهای نیکو و تشویق بدان دلالت داشته باشد، بر وقف نیز دلالت میکند. به تعبیر دیگر میتوان گفت که روح وقف مورد تایید قرآن کریم گرفته است. به عنوان تبرک چند آیه را نقل میکنیم.
1 - «و الباقیات الصالحات خیر عند ربک ثوابا و خیر املا (6)
یعنی کارهای شایستهی ماندنی نزد پروردگارت از نظر پاداش، بهتر و امید آن بیشتر است.
2 - «لن تنالوا البر حتی تنفقوا مما تحبون (7)»
یعنی؛ هرگز به مقام نیکوکاران و خاصان خدا نخواهید رسید، مگر آنکه از آنچه دوست دارید در راه خدا انفاق کنید.
3 - «و ما تقدموا من خیر تجدوه عندالله هو خیرا و اعظم اجرا )8(»
یعنی؛ هر عمل نیک برای آخرت خود پیش فرستید پاداش آن را نزد خداوند بیابید و آن اجر و ثواب آخرت (بهشت ابدی) بسی بهتر و بزرگتر و بیشتر است.
4 - «و الباقیات الصالحات خیر عند ربک ثوابا و خیر مردا (9)»
یعنی؛ و کارهای صالحی که اجرش نعمت ابدی است، نزد پروردگار تو (از مال و جاه فانی دنیا) هم ازجهت ثواب الهی و هم از جهت حسن عاقبت اخروی بهتر است.
5 - «لیس البر ان تولوا وجوهکم قبل المشرق و المغرب و لکن البر من آمن بالله و الیوم الاخر و الملائکة
و الکتاب و النبیین و اتی المال علی حبه ذوی القربی و الیتامی و المساکین و ابن السبیل و السائلین و فی الرقاب (10)» یعنی، نیکوکاری بدان نیست که روی به جانب مشرق و مغرب کنید چرا که این بی اثر است (در جواب یهود و نصارا) لکن نیکوکار کسی است که به خدا و روز قیامت و فرشتگان و کتاب آسمانی و پیامبران ایمان آورد و اموال خود را در راه دوستی خدا بر خویشان و یتیمان و فقیران و در راه ماندگان و مستمندان بدهد و در آزاد ساختن بندگان صرف کند...
شیوهی رفتار رسول خدا (ص) یکی از منابع مهم در احکام دینی و معارف اسلامی به شمار میرود که از آن به «سنت» تعبیر میشود. سنت به قول، فعل و تقریر (سکوت مقتضی) گفته میشود که از رسول گرامی اسلام یا امامان شیعه صادر شده باشد. اما اهل سنت کارهایی را که صحابه انجام دادهاند نیز سنت میشمارند (11)
همان گونه که در سخنان رسول خدا (ص) دربارهی تشویق به وقف روایات متعددی نقل شده، از آنجا که از نظر عملی نیز پیامبر (ص) در این کار نیکو، معلم بشریت بودهاند خود نیز بدین کار نیکو دست زدهاند که چند نمونهی آن را یادآور میشویم.
مردی از یهودیان به نام مخیریق که در جنگ احد مسلمان شده بود، همراه سپاه اسلام در جنگ با مشرکان شرکت داشت. هنگامی که به سوی احد حرکت کرد، گفت: اگر من کشته شدم، هفت قطعه از باغهای من از آن رسول خدا (ص) باشد. آن باغها عبارت بودند از: عواف، دلال، برقه، مبیت، حسنی، صافیه و حائط ام ابراهیم. مخیریق در این جنگ کشته شد و آن باغها از همان تاریخ، یعنی سال سوم هجری به ملک پیامبر (ص) درآمد و آن حضرت تصرف نمود.
تا سال هفتم هجری کارگران رسول خدا (ص) آن باغها را اداره میکردند تا این که در همان سال آن باغها را وقف کردند اما این وقف خاص بود، یعنی، بر اولاد و بر بنی هاشم وقف شد. پس از رحلت پیامبر (ص) خلیفهی اول این باغها را گرفت ولی خلیفهی دوم آن را به علی (ع) باز گردانید که در تاریخ مفصلا نقل شده است (12)
در مدارک مصادر تاریخی زمینهای دیگری به نام صدقات رسول خدا (ص) ذکر شده است، از آن جمله: رسول خدا (ص) زمینی را وقف کرد و آن را برای ابن السبیل صدقه قرار داد. (13)
در «قبا» نخلستانی بوده به نام «بویره» که از زمینهای یهودیان بنی النضیر محسوب میشده است، این نخلستان از صدقات پیامبر است که وقف بر فقیران و بینوایان بوده است. (14)
هم چنین نقل شده که پیامبر (ص) در خیبر موقوفههایی داشته است که از عوائد و منافع آنها به مهمانان خود انفاق میکرده است(15).
بخاری صاحب یکی از صحاح سته گوید: نوشته یا نوشتههایی در دست علی (ع) بوده که وقفهای پیامبر (ص) در آن نوشته شده بود، یا آن نوشتهها وقفنامه یا موقوفههای رسول خدا (ص) بوده است (16) گرچه وی توضیح نداده است که موقوفههای نوشته شده همان هفت باغ مذکور مخیریق بوده یا موقوفههای دیگری بوده است، لیکن دلالت بر این امر دارد که رسول خدا (ص) دارای موقوفات فراوانی بوده است.
موقوفات دیگری نیز برای رسول خدا (ص) نام بردهاند که «مهزور» از آن جمله است (که نام محلی در بازار
مدینه بوده) آنجا وقف مسلمانان بوده و سهم رسول خدا (ص) از اموالی بوده است که پس از فتح بنی النضیر به دست آن حضرت رسیده است (17).
اینها نمونههایی از موقوفاتی بود که رسول خدا (ص) در زمان زندگانی خویش وقف کرده است. که بیان تمامی این موارد از توان این نوشتار خارج است.
امامان شیعه که پس از رسول گرامی اسلام (ص) پرچم دار این شیوهی حسنهاند. در این عرصه خوش درخشیدهاند که در پیشاپیش آن علی (ع) قرار دارد. پس از جستارمان در این باره بدین واقعیت دست یافتیم که علی (ع) بیشترین موقوفات را داشته است که برخی را یادآور میشویم.
علی (ع) در یکی از وقفنامههایش انگیزه خود را چنین بیان میکند:
«ابتغاء وجه الله لیولجنی الله به الجنة و یصرفنی عن النار و یصرف النار عن وجهی یوم تبیض وجوه و تسود وجوه»(18).
یعنی؛ برای رضات خداوند [وقف کردم] تا به سبب آن مرا داخل بهشت برین فرماید و از آتش دورم دارد و آتش را از صورتم دور فرماید، در روزی که صورتهایی سفید و صورتهایی سیاهاند.
دربارهی صدقات و موقوفات علی (ع) تاریخ نگاران مطالب زیادی را یاد آور شدهاند که انسان را به شگفتی وا میدارد از آن جمله این که:
علی (ع) فرمود: اگر صدقهی (موقوفات) من امروز میان بنی هاشم تقسیم شود همگی را کفایت میکند. این مطلب در حالی است که خود آن حضرت فرمود: خود را با پیامبر (ص) دیدم که از گرسنگی سنگ بر شکم خویش میبستم در حالی که اکنون صدقات مال من سالیانه به چهل هزار دینار میرسد. یا در عبارت دیگر فرمود: صدقهی من امروز به چهل هزار میرسد یا فرمود: صدقات اموال من سالیانه برای فقیران بنی هاشم کفایت میکند (19).
ابن اثیر گوید: مراد از صدقه در اینجا زکات نیست بلکه مراد موقوفههایی است که آن حضرت وقف کرده و صدقه جاریه قرار داده که حاصل درآمد آنها این مقدار (چهل هزار) میشده است.
علی (ع) چشمههایی را در ینبع، سویقه و مدینه ایجاد کرد و زمینهای موات فراوانی را احیا کرد سپس آنها را از ملک خود خارج ساخته و صدقه برای مسلمانان قرار داد؛ به گونهای که هنگام مرگ چیزی برای خویش باقی نگذاشته بود (20)
علی (ع) در محلی به نام «ینبع» صد چشمه حفر کرد که وقف بر حاجیان خانهی خدا کرد. همچنین در راه مکه و کوفه چاههایی حفر کرد و مسجد فتح را در مدینه و مسجدی در برابر قبر حمزه و در میقات و بصره و کوفه آبادانیهای بسیاری به وجود آورد (21)
سمهودی مینویسد: پیامبر در «ذوالعشیرة» از زمینهای ینبع قطعهای به علی (ع) داد. و عمر در زمان خلافت خود قطعهای بر آن افزود. و افزون بر آن علی (ع) نیز قطعهای را خرید و بر آن افزود. از این رو در اموال علی (ع) در آنجا چشمههای فراوانی بود. از آنجا که این زمینها موات بود، آن حضرت شخصا چاه حفر کرده و آن سرزمین را آباد کرد (22).
در برخی روایات آمده است که علی (ع) در ینبع بغیبغهها را درست کرد و چشمههایی به نام خیف اراک، خیف لیلی، و خیف بسطاس در آن قرار داشت. در جایی دیگر نقل میشود که: علی (ع) قطعه زمینی را از عبدالرحمن بن سعد انصاری به 300 , 000 درهم خرید و نخستین مزرعهای که در آن درست کرد، بغیبغه بود و سپس آن را وقف بر ساکنان و ابن السبیل و نیازمندان کرد.
واقدی گوید: میوههای بغیبغه در زمان علی (ع) به 1000 وسق رسید که هر وسق پیمانی معادل شصت من است (23).
از جمله موقوفات علی (ع) میتوان به سویقه (محلی که آل علی ساکن بودند و نزدیک مدینه بوده) و اموال خیبر و وادی القری اشاره کرد. همچنین اموال ابینیزر، بغیبغه، ارینه، رعد، رزین، قصیبه، ترعه، حرة الرجلی، که احمر نامیده میشود از جمله موقوفات آن حضرت به شمار میرود.
هم چنین علی (ع) برخی از زمینهای خود را برای پس از مرگش وقف کرد و گروهی از غلامان خود را آزاد
ساخت و شرط کرد که در زمینهای وقفی به مدت پنج سال کار کنند. زمین و خانهی خویش را در مصر با اموالی که در مدینه داشت، وقف اولاد کرد. به گونهای که در پایان عمر هر چه املاک داشت وقف کرد (24).
این در حالی است که ابن ابی الحدید مینویسد: علی (ع) برای فرزندان خود ارثی باقی نگذاشت مگر چند نفر برده و غلام و کنیز و هفتصد درهم پول که برای خرید خانهای ذخیره کرده بود (25).
آنچه در این قسمت یادآور شدیم، نمونهای از مطالب فراوان و بی شماری است که تاریخ نگاران یاد کردهاند.
حضرات معصومین به اندازهی توانایی مالی که داشتند و مصلحتی که تشخیص میدادند اموال خود را وقف میکردند که از آن جمله حضرت زهرا (ع) است که از پدر بزرگوار و همسر گرانقدرش پیروی کرد. ابو بصیر از امام صادق (ع) نقل میکند که فرمود: آیا وصیت نامهی حضرت زهرا (س) درباره وقف را برایتان نخوانم؟! گفتم: چرا، آنگاه امام صادق (ع) بستهای را در آورد که نوشتهای داخل آن قرار داشت در آن بدین گونه نوشته بود:
به نام خداوند بخشنده مهربان. این چیزی است که فاطمه دختر محمد (ص) در مورد باغهای هفتگانه (خیبر) وصیت کرده است. باغهای هفتگانه به نامهای؛ عواف، دلال برقه، مبیت، حسنی، صافیه، مال ام ابراهیم (باغی که ماریهی قبطیه در آن سکونت داشت) این وصیت برای علی بن ابی طالب (ع) که پس از درگذشت او به فرزندش حسن (ع) و بعد از درگذشت او به فرزندش حسین (ع) و پس از او به اولاد بزرگ وی یکی پس از دیگری به فرزندانشان میرسد(26).
همان گونه که یادآور شدیم مخیریق یهودی که از بزرگان بنی نضیر به شمار میآمد در روز احد، سال سوم ه. ق به شهادت رسید و باغهای هفتگانهی فوق را به پیامبر (ص) واگذار کرد و آن حضرت نیز این باغها را در سال هفتم ه. ق مخصوص حضرت زهرا (ع) قرار داد.
اگر چه هنگامی که رسول خدا (ص) مهمانی داشت یا هر که نیازمند بود از منافع آن استفاده میکرد. حضرت زهرا (ع) نیز برای هر یک از زنان رسول خدا (ص) دوازده اوقیه (هر اوقیه چهل درهم بود) وصیت کرد و به همین مقدار برای زنان بنی هاشم نیز وصیت کرد خلاصه این هفت باغ را وقف بنی هاشم و بنی عبد المطلب کرد و سرپرستی آنها را به علی (ع) واگذار کرد (27).
احمد بن محمد گوید: از امام کاظم (ع) دربارهی ارثی که از پیامبر (ص) به زهرا (ع) رسید که مقدار هفت باغ بوده پرسش کردم، امام پاسخ داد که آنها وقف بود. اگر چه پیامبر در هنگام نیاز و پذیرایی مهمان از آن بهره میبرد. (دلیل بر وقف بودن) پس از در گذشت رسول خدا (ص) عباس عموی آن حضرت برای گرفتن ارث ادعا کرد، علی (ع) و دیگران شهادت دادند که آنچه از رسول خدا (ص) به دست فاطمه (ع) رسیده، وقف است و آنچه باقی بوده همان باغهای هفتگانه خیبر است(28).
این مطلب نیز در داستان گرفتن فدک از خلیفه اول و احتجاجات و گفتگوهای میان حضرت زهرا (س) و خطبهی آن حضرت در مسجد رسول خدا (ص) در مدارک بی شماری از کتابهای شیعه و اهل سنت نقل شده که همگی گواهی میدهند آنچه را که پیامبر (ص) به فاطمه (س) وا گذار کرده همگی وقف بوده است (29).
دیگر امامان شیعه نیز اموال و باغهایی را در راه خدا و برای بر طرف ساختن نیاز بینوایان و نیازمندان و خویشاوندان خود وقف کردند که برخی از آنها را یادآور میشویم.
طبق نقل مشهور باغهایی که هم اکنون در محله نخاولهی مدینه (محل شیعه نشین) به نام باغ صبا و باغ مرجان وجود دارد، از موقوفات امام حسن مجتبی (ع) یا بنا بر نقلی از موقوفات امام سجاد (ع) است (30).
شیخ بهایی از جدش روایت میکند که: امام حسین (ع) نیز زمینها و چیزهایی دیگری که ارث برده بود وقف کرد و حتی اطراف قبر مطهر خویش را از اهل نینوا و غاضریه به شصت هزار درهم خرید، و وقف آنان کرد بدین شرط که زائرانش را به سوی قبرش راهنمایی کنند و آنان را به مدت سه روز به عنوان میهمان پذیرایی کنند (31)
یکی دیگر از موقوفات امام حسین (ع) خانهای است که آن حضرت وقف کرد و امام حسن (ع) فرمود: باید خانه را تخلیه کنی(32).
امام صادق (ع) نیز موقوفاتی داشته است زیرا شیخ صدوق روایتی را نقل میکند که آن حضرت وصیت کرده تا مجلس عزاداری بر پا کنند و اموالی را نیز بدین جهت وقف کردند (33)و هم چنین در روایت دیگری نقل شده که آن حضرت موقوفههایی داشته است. گر چه جزئیات آن را یادآور نشدهاند.(34)
از امام موسی بن جعفر (ع) نیز وقفنامهای نقل شده است که در آن چنین نوشتهاند:
این است آنچه را که موسی بن جعفر وقف کرد. همه زمین خود را که در فلان مکان قرار دارد و حدود (چهار گانه) زمین از شرق، غرب و شمال چنین است (حدود آن رابیان کرده است.)
به طور کلی درختان خرما، زمین، قنات، آب، آسیاب، حریم، حقوق، حق آب زمین، پستی، بلندی، عرض، طول، میدان جلو باغ، نهرهای کوچک و بزرگ، مرغزارهای آباد (عامر) و خراب همه را وقف کرده است. متولی وقف درآمد آن را (پس از کسر مخارج مزرعه و سی عدد درخت خرما برای فقیران آبادی) میان فرزندان موسی بن جعفر تقسیم کرده، برای هر مرد دو برابر سهم زنان در نظر گیرد و اگر دختری از فرزندان موسی بن جعفر ازدواج کرد سهمی از این صدقات ندارد (35).
از موقوفههای دیگر امامان شیعه تا آنجا که ما بررسی و تحقیق کردیم مطلبی را یادآور نشدهاند.از این روی به همین اندازه در این رابطه بسنده میکنیم.
پی نوشت:
1- وسائل الشیعة، 292 / 13. عوالی اللئالی، 283 / 3،ج 17. مسند ابن حنبل، 372 / 2، ش 8627. بحار الانوار، 22 / 2. سنن ترمذی، 1376.
2- نهج الفصاحة، ص 183 ح 906.
3- وسائل، 562 / 11 ح 1.
4- خصال. 99 / 1.
5- امالی شیخ مفید، ص 102. امالی شیخ طوسی، 242 / 1. خصال 229 / 1. الاحتجاج 299 / 2؛ به نقل از بحار الانوار، 181 / 103. وسائل الشیعه، 292 / 13. فروع کافی، 250 / 2. من لا یحضره الفقیه 59 / 1 و 292 / 2.
6- سورهی کهف، آیه 46.
7- سورهی آل عمران، آیه 92.
8- سوره مزمل، آیه 20.
9- سوره مزمل، آیه 20.
10- سورهی بقره آیه 177.
11- مقدمهای بر فرهنگ وقف، ابوسعید احمد بن سلیمان، ص 11.
12- وفاء الوفاء باخبار دار المصطفی، 988 / 3. سیره نبویه، ابن کثیر، 344 / 2. مغازی واقدی.
13- صحیح بخاری، 8 / 4.
14- مالیکت خصوصی زمین، علی احمدی میانجی، ص 61.
15- وفاء الوفاء 988 / 3. وسایل الشیعه، 311 / 13. بحار، 183 / 103. قرب الاسناد، ص 160.
16- صحیح بخاری، 102 / 4. مالکیت خصوصی زمین، ص 61.
17- مقدمهی مرآة العقول، 27 / 1. مالیکت خصوصی زمین، ص 62.
18- وسائل الشیعه، 312 / 13. بحار الانوار، 184 / 103.
19- بحار، 40 / 41، فروع کافی، 54 / 7.
20- اسد الغابة، 24 / 4. بحار، 339 / 40، سنن بیهقی، 160 / 6. ذخائر العقبی ص 103. وفاء الوفاء، 393 / 2.
21- مناقب ابن شهر آشوب. 123 / 2. بحار، 32 / 41.
22- وفاء الوفاء، 1271 / 4. سنن بیهقی، 160 / 6، بحار 322 / 40.
23- لسان العرب، 378 / 10، معجم البلدان، 469 / 10، وفاء الوفاء، 263 / 2.
24- وفاء الوفاء، 1239 / 4، مناقب ابن شهر آشوب، 132 / 2. دکتر العمال، 176 / 22. بحار الانوار، 32 / 41. وسایل الشیعه 312 / 13. کامل مبرد، 132 / 2. احکام الاوقاف بغدادی ص 9. ط قاهره، به نقل احقاق الحق، 592 / 8.
25- شرح نهج البلاغه، 146 / 3.
26- وسایل، 311 / 13 ح 1، تهذیب، 374 / 2. من لا یحضره الفقیه، 291 / 2. فروع کافی، 247 / 2. بخار، 235 / 43.
27- بحار، 185 / 103. وفاء الوفاء 988 / 3. السیرة النبویة ابن کثیر، 344 / 2.
28- بحار، 236 / 43. وسایل، 311 / 13. التهذیب، 374 / 2. فروع کافی، 247 / 2، قرب الاسناد، ص 160.
29- ناسخ التواریخ، 247 / 3. مالکیت خصوصی زمین، ص 57.
30- وقف در اسلام، ص 5.
31- مستدرک الوسائل، 61 / 14. به نقل از کشکول شیخ بهائی، 280 / 1.
32- مستدرک الوسائل، 511 / 2. دعائم الاسلام، 342:2 و 337.
33- من لا یحضره الفقیه، 182 / 4، ح 5578.
34- بحار الانوار، 281 / 48. عیون اخبار الرضا، 33 / 1. فروع کافی، 55 / 2.
35- وسائل الشیعه، 314 / 13. فروغ کافی، 248 / 2. من لا یحضره الفقیه، 293 / 2. التهذیب، 375 / 2.
منبع: میراث جاویدان
تصاویر زیبا و مرتبط با این مقاله
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}